امیرعباس جونامیرعباس جون، تا این لحظه: 9 سال و 4 ماه سن داره

تا هستم و هست دارمش دوست

جنسیت تو چیه ؟

1393/6/3 15:42
نویسنده : مامان سیما
1,216 بازدید
اشتراک گذاری

سلامممممممممممممممم

اینقدر خوشحالم که حد نداره . از دیشب تا حالا که ...
بذار از اول اولش بگم 
یکشنبه بابایی رفت سر کار و به من و نی نی کوچولوم گفت که مواظب خودمون باشیم . از طرفی منم مث همیشه کلی واسه رفتن بابایی غصه خوردم و دلتنگی کردم  .
قرار بود همین روزا برم سونو تا ببینم نی نی من خانم گل هست یا آقا پسر  !
همه میدونستن که واسه من و بابایی جنسیت نی نی کوچولومون فرقی نداره فقط دلمون میخواست از اول هدیه ای که از خدا گرفتیم سالم و صالح باشه . ولی خب کنجکاوی زنانه من باعث میشد همش از خودم و بابا احمد بپرسم به نظرت چیه؟ اونم هر بار با خنده میگفت : پسر ! من میگفتم نه به نظر من : دختر !
پشت سرش میگفت حاضری شرط ببندی ؟ منم میگفتم آره
آخه من هر وقت فکر میکردم به نی نی اسمای دخترونه و دامنای گل گلی میومد جلوم
یکشنبه 2/شهریور  من به عمه اعظم مسیج دادم که امروز بریم نی نی رو ببینیم یا فردا ؟ اونم گفت هر کدوم اما اگه فردا بریم بهتره آخه خیلی خسته بود تازه از یه مسافرت طولانی برگشته بود منم گفتم باشه حالا زنگ میزنم  ببینم کی نوبت بهمون میدن . بالاخره ساعت 4  شد و زنگ زدم مطب برای سونو وقت بگیرم گفت امروز ساعت 7 یه نفر خالی داریم منو میگی : میام میام!
مسیج دادم به عمه جون که بیدار شد بخونه ! ساعت 7 پیش به سوی دیدن دوباره نی نی
موقع رفتن شد منم حسابی خوشگل کردم شال قشنگی که عمه جون از سفر برام آورده بود سرم کردم و رفتم سوار ماشین شدیم کلی تعریفم داد و گفت زیبا شدممممم منم حسابی کیف کردم . توو دلم همش آیت الکرسی و سوره حمد میخوندم تا آروم بشم همونجا به خدا توکل کردم و همه چیز رو به خودش سپردم . رسیدیم به مطب تقریبا شلوغ بود 5 نفر رفته بودن ایندفعه شماره 13 نصیبم شد . نشستیم منتظر تا مامان های حامله میومدن همه نگاه ها میفتاد بهشون تا بشینن یه جایی اون موقع نگاهشونو بر میداشتن
یه کم آب خوردم تا نوبتم شد رفتیم داخل خانم دکتر مهربون رو دیدیم بهش گفتم اومدم ببینم نی نیم چیه . گفت الان چند هفته ای؟ گفتم طبق آخرین سونو 16 هفته پر شده . منو راهنمایی کرد روی تخت دراز کشیدم عمه جون هم منتظر بود برای اولین بار روی ماهتو ببینه . دستگاه رو گذاشت یه کم تکون داد دردم گرفت ولی هیچی نگفتم یه دفعه کله گردالوتو دیدم عزیزممممم قربونت بشم . خانم دکتر گفت این سرشه اینم قلبشه . وای قلبت که میزد با اینکه خیلی کوچولو بود اما خیلی قشنگ بود همینجور محوت بودم عزیزدلم توو دلم میگفتم کاش بابا احمدت بود و اینهمه زیبایی رو میدید !
شیطونیتو یه بار دیگه هم نشون دادی وقتی خانم دکتر میخواست وسط پاهاتو ببینه خخخخ گفت نگاه کن پاهاش بازه تا میخوام ببینم پاهاشو میبنده منم گفتم بچه ام خجالتیه ! گفت نه داره خودشو لوس میکنه
نگاهم به مانیتور بود که یه دفعه صداش منو به خودم آورد ... پسره !!!
گفتم چی؟ شما مطمئنید ؟ گفت آره . بعدشم من و عمه جون کلی خوشحالی کردیم خیلی خیلی زیاد
پرسید یعنی اینقدر دلتون پسر میخواست ؟ گفتم نه اگه دختر هم بود همینقدر ذوق میکردم
دوباره پرسیدم دیگه 100 درصد پسره ؟ گفت آره 100 درصد
من خیلی خیلی خوشحال بودم چون بالاخره بعد از انتظار زیاد فهمیدم نی نی چیه . نمیدونم اونایی که زمان قدیم  تا موقع زایمان نمیدونستن نی نی شون چیه چی میکشیدن ؟!
پله های زیاد مطب رو پرواز کردم تا پایین
مسیج دادم به بابا احمد : سلام بابایی من یه نی نی پسر خوشگل هستم
پشت سرش زنگ زد و کلییییییییی خوشحال ! خیلی خوشحال
براش تعریف کردم چی شده خودمم هنوز باورم نمیشد
رسیدم خونه اول مسیج دادم به خاله سارا پشت سرش زنگ زدم به مامانم که این خبرو بدم مامان گفت دیشب خواب دیدم بابای احمد یه انار سرخ داده به مامانش گفته بده به سیما
اینقدر خوشحال شدم گفتم مامان خوابت تعبیر شد نی نی پسره
مامانم خیلی تبریک گفت و ازم خواست خیلی مواظب خودم و نی نی باشم
بعد شروع کردم مسیج دادن به همه اونایی که منتظر بودن . خیلی حس خوبی بود از شادی اشک از جلو چشمام دور نمیشد
به خدا گفتم ممنونم که میخوای همیشه یه مرد توو این خونه باشه
امروز خیلی خوشبخت تر از دیروزم.امروز میدونم که زندگی من دو تا مرد هستن : عشقم احمد و وجودم پسرم.
و من هنوز تنها ملکه این خونه هستممم


 

پسندها (16)

نظرات (30)

نیلوفر
3 شهریور 93 16:11
فروش عروسک های دستبافت و قابل شستشو مناسب برای هدیه و سیسمونی متفاوت و شیک (این عروسک ها بسیار بادوام هستند و به خاطر نداشتن قطعات جداشونده برای کودکان مناسب هستند) به وبلاگم سر برنید http://honarhayeme.blogfa.com/
مامی حنان
3 شهریور 93 17:13
سلام تنهاملــــــــکه ی خونهبزن قدش که ماهمیشه ملکه خواهیم بودتبریک میگم بهت.پسرداشتن خیلی شیرینه.یکی همیشه همراهته ومواظبته.احساس مسئولیت میکنه بهت.نگرانته.خلاصه مادرشوهرآینده تبریک منو ازراه دورپذیراباش
مامان سیما
پاسخ
مامان سیما : آره ملکه موندیم شانسو میبینی ؟ آره پسر خیلی خوبه انشالله خدا عزیزای شما رو هم نگه داره براتون
بابا احمدش
3 شهریور 93 17:15
عزيزمممممممم الهي قربونت برم كه ني نيت گوگوليه از اول تا آخرش كه ميخوندم هم لبخند رو لبام بود (كه وقتي ميرسيدم به شكلكايي كه گذاشته بودي شديدتر ميشد) هم اشك تو چشمام همش دلم ميخواست بپرم بغلت كنم همين الان من خيلي خوشبختم سيما
مامان سیما
پاسخ
مامان سیما : احمد من ... خوشبخت ترینم من . دوستت دارم
فاطمه ع
3 شهریور 93 20:00
ووووووووووواااااااااییی مباکه عزیزم ای جانم خدا حفظش کنه گل پسری رو منم خیلی هیجان دارم ببینم نی نی چیه ولی تازه 2 ماه کوچولوم دق میکنم تا2 ماهه دیگه دعا کن نی نی منم پسر باشه آخه گل پسر دوست دارم
مامان سیما
پاسخ
مامان سیما : آره عزیزم واقعا انتظار سخته درکت میکنم برای منم خیلی دیر میگذشت روزها خدا بزرگه
خاطره
3 شهریور 93 20:16
مبارک باشه عزیزم انشالله به سلامتی و میمنت
مامان سیما
پاسخ
مامان سیما : خاطره جان یک دنیا ممنون
ENIS
3 شهریور 93 20:21
ای جووووووووووووووونم ماشالاه مبارکه عزیزم پس شما هم پسر خشمل داری.. خدا ییخشتش و به سلامتی بزرگ شه و اقاااااااا
مامان سیما
پاسخ
مامان سیما : عزیزم مرسی از دعا های قشنگت ... آمین
مامان علیرضا
3 شهریور 93 23:06
مبارکت باشه گلم. ان شاالله شما و گل پسری تنتون ساز باشه... خیلی حس خوبیه بدونی نی نی چیه منم همینطور بودم.
مامان سیما
پاسخ
مامان سیما : آره واقعا حس فوق العاده ایه خدا رو شکر ...
سمانه
4 شهریور 93 1:00
عزیزم تبریک میگم بهت... ایشالله صحیح و سالم بیاد بغلت
مامان سیما
پاسخ
مامان سیما : ممنونم دوست جووووووون
سمانه
4 شهریور 93 1:41
سلام مامان سیمای عزیزززززم گم برات کی خوشحالم خدا گل پسرتو واست حفظ کنه نی نی من دخملههههههههههه و الان 27 هفته هستم عزیزم خوب به خودت برس
مامان سیما
پاسخ
مامان سیما : سمانه جان ایشالا نی نی دخملیتو به شادی بغل کنی مرسی از محبتت
مامان ناهید
4 شهریور 93 8:49
سلام عزیزم از ته دلم برات خوشحالم خیلی خیلی زیاد انشالله سالم وسلامت بیاد تو بغلتون حس قشنگتون رو می تونم درک کنم منم این حس رو تجربه کردم الهی همه تون زنده وسالم در کنار هم شاد باشین تو این دوران حاملگی خیلی مواظب باش گلممارا هم دعا کنید
مامان سیما
پاسخ
مامان سیما : محتاجم به دعاتون چشم حتما مامان مهربون مرسی بازم
زهرا
4 شهریور 93 11:27
عزیزم دلم من خیلی اتفاقی با وبت آشنا شدم با اینکه قبلا باهات دوست نبودم با خوندن احساسات واقعا خوشحال شدم احساساتی شدم و اشک توی چشمام جمع شد خدا این احساس زیبا رو نصیب همه ی مامان های منتظر بکنه آمین به سلامتی انشاالله نی نی نازت به دنیا بیاد و خدا حفظش کنه
مامان سیما
پاسخ
مامان سیما : عزیزممم خیلی محبت کردی قدمت بر چشمام مرسی که نوشته هامو خوندی با هم دوستیم
بهاره
4 شهریور 93 13:27
سلام عزیزدلکم براتون خوشحالم ...خیلی خیلی...قسمت نشد دخترتون رو واسه پسرمون بگیریم حالا بیا تو وبلاگم از تو اون اسمای دخترونه یه عروس برا خودت انتخاب کن. راستی برا اسم حتما اون نرم افزاره به دردت می خوره...به درد من که خورد ولی الان بهت نمیگم چون قطعی نیست شما اگه اسمتون رو انتخاب کردین بهم بگو. بازم برا هر سه تون ارزوی روزای خوب و قشنگ دارم...یه عالمه.
مامان سیما
پاسخ
مامان سیما : عزیزم اون تیکه انتخاب اسم عروس رو خیلی خوب اومدی ممنونم از راهنمایی های خوبت / منم دعا میکنم خدای مهربون عزیزتو پاک و سالم بیاره توو بغلت تا از دیدنش و بوییدنش لذت ببری
مامی مانا
4 شهریور 93 14:02
عزیزززززززم ای جوووووووونم مبارک باشه ایشالا به سلامتی دنیاش بیاری
مامان سیما
پاسخ
مامان سیما : مررررررررررررررررسی عزیزدلم
مامازهره
4 شهریور 93 15:44
تبریک. من هم ته دلم یه دخمل با موهای بلوند وچشم رنگی وخوشمل مثل خودم بود اماحالا که پارسا موشی رو دارم میفهمم پسر خیلی بهتره. باز تبریک.
مامان سیما
پاسخ
مامان سیما : راستش من پسرتو نشون کرده بودم واسه دخترم آخه پسرت محشره ماشالله ماشالله . معلومه که مامانش چقدر زیباست حالام اشکال نداره دوست میشن با هم
مامان بهاره
5 شهریور 93 11:59
عزیزم من اومدم تو نی نی وبلاگ تا بیشتر با دوست جونیام باشم تو این ادرس می بینیموتون...
مامان سیما
پاسخ
مامان سیما : مبارکه عزیزم لینک میشی دوباره دوست جون
مامان محیا
5 شهریور 93 12:54
بسلامتی ایشاالله که هردوی شملا سالمو سلامت باشیم ملکه خانم
مامان سیما
پاسخ
مامان سیما : مامان مهیا جون یک دنیا سپاس
مامان فرشته كوچولو
5 شهریور 93 18:36
سلاااام عزيزم به سلامتي ، مبارك و خير باشه ايشالا قدم آقا كوچولوتون منم تا دو هفته ديگه ميفهمم نينيم چيه بوس بوس .
مامان سیما
پاسخ
مامان سیما : واااای به سلامتی عزیزم تبریک میگم بهت این حس خوب رو
مامان کیمیا
5 شهریور 93 22:52
عزززززززززیزم.مبارک باشه.انشالله صحیح وسالم به دنیا بیاریش.
مامان سیما
پاسخ
مامان سیما : مامان کیمیا جوووووووووون ممنونم
مامان محمد صدرا
9 شهریور 93 12:18
سلام عزیزم تبریک میگم بهتون انشالله صحیح و سالم بیاد تو بغلتون خوشحال میشم به ما هم سر بزنید
مامان سیما
پاسخ
مامان سیما : عزیزم خیلی لطف داری ممنونم ازت چشم حتما مزاحم میشم
مامان بهار
10 شهریور 93 10:30
عزیزدلکم دیگه تو بلاگفا نمی نویسم میخوام حذفش کنم...بوس
مامان سیما
پاسخ
مامان سیما : بوووووووووووس
مامان بهی
11 شهریور 93 7:39
سلام عزيزم ورودت را به جمع مادرشوهرهاي آينده تبريك ميگم
مامان سیما
پاسخ
مامان سیما : خخخخخ مرسی مامان بهی جون
حدیث
16 شهریور 93 9:54
سلام عزیزم من عمه حنانم مبارکت باشه اومیدوارم سایه شما به همراه اقاتون همیشه بالای سرتون باشه
مامان سیما
پاسخ
مامان سیما : به به عمه جوووووووون مرسی خدا حنان شما هم حفظ کنه
فرشته كوچولوي ما
17 شهریور 93 8:18
سلاااااااام خبر جديد دارم زودي سر بزن مرسييييي
مامان سیما
پاسخ
مامان سیما : واااااای عزیزم یک دنیا تبریک به خاطر دختر کوچولووووووو مبارکهههههههه
مامان باران
21 شهریور 93 22:50
سلام مامانی جدید. مبارکه فهمیدن جنسیت..'!! قدمش پر برکت باشه. نفهمیدم درست و حسابی نی نی کی دنیا میاد..!این ایام تا میتونی استراحت کن که بعد تولد نی نی فرصت نداری..!!احساساتت رو قشنگ نوشتی.. اگر وقت داشتی به وبلاگ علی و باران سر بزن و عکسهای آتلیه اشون رو ببین. امیدوارم بزودی وبلاگت پر بشه از عکسای کوچولو...
مامان سیما
پاسخ
مامان سیما : ای جاااانم مرسی مامانی مهربون خدا کوچولوهای قشنگتون رو براتون نگه داره آمین
نوشین
25 شهریور 93 12:38
مبارک باشه مامان سیما خدا گل پسری رو براتون نگهداره انشاا.. به زودی زود میاد پیشتون
مامان سیما
پاسخ
مامان سیما : وااااای عزیزم مرسی از لطفت مهربون
الی
27 شهریور 93 15:07
http://loux2014.mihanblog.com اگر میخوای ی اتاق نی نی متفاوت داشته باشی به وبلاگ من سر بزن
مامان سیما
پاسخ
مامان سیما : مرسی مامانی
باباش
5 مهر 93 9:49
الهي قربون مامانش برم قربونش برم كه دلم تنگ شده قربونش برم كه رفتم غزل بوسه هم به روز كردم
مامان سیما
پاسخ
مامان سیما : مرسی عشقم
مامان بهار
12 مهر 93 10:39
کجایی سیما جون کم کم دارم نگرانت میشم...بهم سربزن
مامان سیما
پاسخ
مامان سیما : عزیزممممم زیر سایه ات رو چشمم
مامان بهار
12 مهر 93 10:55
سیماجونی شما صمیمی ترین دوست جونی من تو نت هستی...کجایی؟هان؟ اگه زود زود اپ نکنی و نیای پیشم ... استغفرالله ....
مامان سیما
پاسخ
مامان سیما : خخخخخ الهی قربونت بشم چشششششششم
مامان شادمهر کوچولو
1 آذر 93 9:12
وااااااااای خیلی حس خوبیه وقتی با اقتدار خانم دکتر میگه نی نی پسره! منم اون روز از خوشحالی تمام بدنم میلرزید...خدایا شکرت همه نی نی ها رو سلامت برسون بغل مامان هاشون
مامان سیما
پاسخ
مامان سیما : خیلی حس خوبیه خدایا شکرت